حسین سالار قلبها
چه بگویم که در خانه تو ، خانه دلم ، غیر تو را جای دادم؛ مونس من! ببخشای گناهانی را که لذتش رفته و عقاب و عذابش مانده؛ ای تو به پذیر! به افزونی معاسی رحمی ، بر درد سینه ام مرهمی و بر حال شوریده ام مرحمتی کن.
**************
- چه بگویم که چون خواندمت خود به سویم آمدی و چون مرا به خویش دعوت کردی از تو گریختم.
**************
- خداجان ! راست است که می گویند به تعداد مخلوقات بلکه نفس های آنها به طف تو راه هست ؟ اگر این طور است پس خودت راهی که مناسب حال و روز ماست ، پیش پای ما بگذار نه قدم های گنده گنده برداریم نه آهسته آهسته حرکت کنیم.
**************
- خداجان ! من هم همین قدر می دانم که هرکسی دلش با تو باشد تو با او هستی. جان مولا امشب با ما باش . از زبان مولایت و دوستانش با تو حرف می زنم. من از تو هیچ چیز نمی خواهم . شاید این از شدت خواستن باشد که می توانم چیزی بخواهم ، نمی دانم. به قول بنده ی نازنینت ، امام خمینی ، ما هیچیم هرچه هست از توست.
**************
- خداجان ! تنها در خواستی که امشب از تو دارم این است که کاری کنی من با تو بیش تر دوست باشم. از قول تو می گویند اگر گناه کارها بدانند من چقدر انتظارشان هستم از حسرت جان می دهند و می میرند.
**************
- خداوندا! سلام خالصانه مرا از راه دور یا نزدیک بپذیر. در قرآن و دعاها این طرف و آن طرف خوانده ام که تو به آدم ها خیلی نزدیک هستی؛ هرکس یک قدم به تو نزدیک شود تو صدها قدم به استقبال او می روی . با این که همه می گویند تو به انسان از پدر و مادر و دوست و حتی از رگ گردن نزدیک تر هستی، افراد زیادی هستند، از جمله خود من ، که فکر می کنند اگر تا آخر عمر حتی بعد از مرگ هم به طرفت بیایند باز هم به تو نمی رسند. مثل این که تو جایی هستی که هزاران نگهبان و محافظ داری و کسی موفق به دیدن تو می شود که از میان همه این ها به سلامت بگذرد. خدایا! احساسی به ما بده که واقعا باور کنیم تو از هر چیز و هرکس به ما نزدیک تری.
**************
- خداوندا! به من قدرت بده درک و حس این را بده که بفهمم تنها رفاقت با تو سود دارد و رفیق شدن با آدم ها هم وقتی مزده دارد که با تو دوست باشند. خدایا دعایمان کن.
**************
- خداوندا! مرا جزو شهدای راستین در راه خودت قرار بده.
**************
- خداوندا! وجودم را گناه فرا گرفته ، قلبم سخت شده و چشمه ی اشک هایم خشکیده است.
- خداوندا ، از روشنی روز فرار کردم و به سیاهی شب پناه آوردم به این امید که در جوار تو باشم و با راز و نیاز کنم. مرا از تاریکی چه باک که درونی ظلمتکده دارم؛ قلب مرا به ایمان خود روشن کن و مزه ی عبادتت را ، که شیرین ترین شیرینی هاست ، به ما بچشان.
**************
- خداوندا! فرمانبریت را به ما الهام کن و ما ازنافرمانی برکنار فرما، ابرهای تیره ی شک را از برابر دیدگانمان دور کن و پرده های تردید را از دل هایمان کنار بزن و باطل از نهادمان برگیر و حقیقت را درونمان استوار گردان.
**************
- خداوندا! به ما ببخشای و ما را بیامرز و بر ما رحمت آمور، تو سرپرست مایی و آنچه از زبان پیامبرت به ما نوید دادی ؛ ارزانی دار ، در روز رستاخیز خوارمان مگردان ؛ تو پیمان خویش نمی شکنی.
**************
- خداوندا ! گناهان مرا از گوشه ی چشم های ناروا و گفته های نا به جا و آرزوهای شهوت انگیز دل و لغزش های بی شمار بیامرز.
**************
- خداوندا! به تو پناه می بریم از جنب و جوش حرص و شدت خشم و چیرگی حسد و ناتوانی شکیبایی و کمی قناعت و زشتی خوی و تحریک شهوت و تعصب ناروا و پیروی هوس و هوا و مخالفت با هدایت .
**************
- خدای من ! سینه ام را بگشای و کارم را آسان کن؛ گره از زبانم بازنما تا دیگزان سخن مرا دریابند.
**************
- خدای من ! مرا و پدر و مادر مرا و هر مومنی را که به خانه ام درآید و همه مردان و زنان مومن را بیامرز و بر ستم کاران جز تباهی میفزای.
**************
- خدایا ! تو شاهدی که فراوانی گناهانم و شدت طغیانم و کثرت عصیانم مرا زبان بسته کرده است. الهی ! ما همه بیچاره ایم و تو تنها چاره ؛ ما همه هیچ کاره ایم و تو همه کاره ای؛ ما هیچ و پوچیم و تو همه چیز
نوشته شده در چهارشنبه 90 اسفند 24ساعت
ساعت 9:24 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید
By Ashoora.ir & Night Skin